بدون توقّفِ سه :
"الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" ، مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ ، إِیاکَ نَعْبُدُ وَإِیاکَ نَسْتَعِینُ ، ... .
سلام علیکم ، روز بخیر .
امروز ، صبحم ، مثل دیروز هوا ابری و بارونی بود و :"معنا و مفهومش" م در قسمت قبلی گفتم .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ ، ... .
خب ، اول یه چیزی رو که در زمان امام هشتم علیه السلامم اتفاق افتاده بگم (الف) (ب) ، بعد پیگیر بحث بشم .
اونم اینکه پسر همون خلیفه ی عباسی که به آقا امام هفتم علیه السلام خواست :"باغچه" ی مادرشونو بده تا دست از سرش بردارن ، البته پسر :"زیرک" شم ! خواست که ، نه خلافت یا حکومت بر "باغچه" رو ! بلکه محدوده ی تحت فرمانرویشو ! واگذار کنه به آقا امام هشتم ! تا ...
که آقا هم در پیرو گفته ی پدر بزرگوارشون فرمودن :
مال ما رو می خوای بدی به خودمون !؟ یا مال خودتو !؟
و تیر خلیفه ی "زیرک" که به سنگ خورد ! گفت پس ولیعهدی من ! رو بپذیر !
که آقا بهش خبر دادن که زودتر از اون از دنیا میرن !
این :"فکر" شم که به سنگ خورد ! راستشو گفت ! گفت باید ! بپذیری ! یعنی دستور داد ! فرمان داد ! به امام !
خب ! شب بیست هشت صفره ! و ضمن تسلیت فردا و آخر صفر و روز شهادت آقا امام رضا علیه السلام ، بقول مثلا برنامه ی :"سمت خدا" ی امروز تلویزیون ، حلول ماه ربیع رو هم پیشاپیش تبریک میگم .
البته روز شهادت آقا امام حسن عسگری علیه السلامو در ماه ربیع الاول پیش رو داریم .
که :"دوران" غیبت امام از زمان ایشون و پدرشون شروع شد ! البته با :"حصر" شون در محلی نظامی و به این دو امام برا همین :"عسگری" گفته شده ، ولی چون دوران آقا امام یازدهم همش در "حصر" بوده به ایشون "عسگری" گفته شده .
البته دوران :"غیبت" بعد از پیامبر صل الله علیه و اله و سلم آغاز شد ! و شکلش فرق داشت ، حتی زمانیم که آقا امام علی علیه السلام به خلافت رسید ! چراکه یه :"مُلک" که دو خلیفه نمی تونه داشته باشه ! که یکیش امام باشه ! و یکی دیگه هم ادعای خلافت داشته باشه ! اونم مثل :"معاویة بن ابی سفیان" ی ! و بقول بعضی ! و اونم پیرو امام ! :"سیاست" مدارتر از امام !
منتها در زمان آقا امام یازدهم ، دیدار عمومی امام قطع شد و بعدشم که فقط برا نواب خاص شد رسید به غیبت کبری ! ولی آیا امامت متوقّف شد !؟
ان شاءالله بازم فرصتی دست بده و بتونمم اینو بگم ، شب بخیر .
------------------------
زیرنویس :
الف :
که نظیرشو در زمان امام هفتم علیه السلام اتفاق افتاده بود گفتم .
ب :
اینکه گفتم "اتفاق افتاده" ، "معنا و مفهومش" این نیست که :"دوران" ایشون پشت سر گذاشته شده ! و مثلا الان بشر در "دوران" بعد ، یا بقولی قبل ! از آن دورانه ! اونم بقول مثلا رنسانسی یا انقلابی غربی اروپایی فرانسویش ! که هنوز ، حتی مثلا در :"عصر علم" یا دانش ، در عصر حتی :"تورات" و :"انجیل" م نیست !
و اگه مثلا گفته شده :
چرامسیحی نیستم !؟
معنا و مفهومش این نیست که دوران مسیحیت رو پشت سر گذاشته ! و در دوران :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ... .
بسر میبره ! بلکه معنا و مفهومش ، صرف نظر از اینم که انکار دوران حضرت عیسی بن مریم علیه السلامه که گفته :
... إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ .. .
و انکار دوران "رسول الله" ی نه آنحضرت ، بلکه انکار دوران قبل از ایشانم شده ، دورانیم که ادعاشو داره ، حتی دوران :"حسَّ"م نیست ! چه رسه به دوران مثلا :
من :"فکر" می کنم ، پس هستم !
چراکه کافیه بعنوان مثال بقول استاد شهید مرتضی مطهری ، که در آثار بدون استثناء خوبشون (پ) ، اومده باشه "فکر" یا اندیشه ، یکی از اقسام یادآوریه ! و قسم :
زاینده
ی اونه ! البته بله ! اگر :"معنا ومفهوم " محسوس "معلوم" بحساب بیاد ، صف نظر از اینم که بقول آقا امام علی علیه السلام ، این "معلوم"م :"مسموع" نباشه ، که فرموده :
... و لا ینفع المسوع ، اذا لم یکن المطبوع .
باز یه چیزی ! ولی بازم "مسموع" از کی !؟ از عالم یا دانشمندی حسّی !؟
تازه ! صرف نظر از قاعده و قانون :"دور تسلسل" خودشم ! مسموع با کدوم حس !؟
چراکه کافیه حرف از ولو :"دو" حس باشه ! و :
... یَوْمِ الْجَمْع ... .
ی داشته باشن آندو ! و یا بقول " مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه"یکی از ایندو :"امام" دیگری باشه !
چه رسه به اینکه مثل روز روشنه حتی اعضای حسی حواس پنجگانه ای که داره ! و هنوز نه تنها دوران :"حسّی" از حواس رو پشت سر نذاشته ! بلکه نگو "دو" عضو از بدن ! بلکه مثل "حسی" ، دوران عضوی رو هم پشت سر نذاشته !
مگه اینکه ، نه اینکه مثلا چشش به باز :"دویی" مثلا در :"جهان خارج" افتاده و :"بشرح ایضا" و :"به تعبیر معروف" روز از نو و روزی از نوی که گفتم :
... یوْمُ التَّغَابُن ... .
رو میگم ! یا "امام" و مامومی رو ! و بر فرض :"توقّف"م در "جهان خارج" !
بله ! مگه اینکه یه چیزی به عضوش رسیده باشه ! و دوران اون چیز رو پشت سر گذاشته باشه ! و در دوران یا عصر عضوی بسر می بره ! حالا دوران بعد !؟ یا بقولی قبل ! ش !؟ بمونه !
البته ادعا میشه که دوران حسّم پشت سر گذاشته و وقتیم میگه :"جمع آوری اطلاعات" منظورش فقط اطلاعات :"جمعی حواس" م نیست ! حالا بمونه ادعای :"حفظ" ، بایگانی و یا مثلا آرشیوشم ! و ... !
ولی دوران "جمعی حواس" رو پشت سر گذاشته !؟ که به دوران "حفظ" یا نگهداریش رسیده باشه ! و در دوران بقول خودش عصر :
صفر یک
باشه !؟ چه رسه به دوران :"یادآوری" و بقول استاد شهید : زایندش ! و به معنا و مفهوم :"فکر" یا :"اندیشه" بقول خودمون ! و بعبارت دیگه عصر :"علم" یا :"دانش" بقول خودمون !
حالا در مورد :"دوران" ، انشاءالله به :"عصر غیبت" ، یا عصر حاضر ! البته حاضر شیعه ! البته هشت یا دوازده امامی که رسیدم بیشتر میگم !
راستی رنسانسی :"حکم" م صادر میکنه !؟ حکومت چی !؟ داره !؟ قدّ چیش !؟ عضوش !؟ حاکم عضوش چیشه !؟ حسش !؟ حاکم :"باغچه" ی حسش چیشه !؟
اصلا بریم سراغ "باغچه" ی فکر یا اندیشش ! و بعبارت دیگه باغچه ی :"علمی"ش ! بر اونجا چیش حاکمه !؟
آخه :"غایب" که فقط حاکم بر حواسش نیست ! مابعد ، یا بقولی ماقبلیم داره بعد یادآوری جمعی حواس و حتی بقول استاد شهید :"زاینده"شم ! مگه اینکه در فکر یا اندیشه :"متوقّف" شده باشه ! نه اینکه حکم یا فرمانی حتی علمی برای ما صادر کنه ! حالا بعد !؟ یا بقولی قبلش !؟ بمونه !
بعد یا بقولی قبل ، برا فکر یا اندیشه ی ما رو که نمیگم ! فکر یا اندیشه ی خودشو میگم ! مثلا :
چرا فکر میکنه یا میندیشه !؟
آیا فقط برا این که یه چیزی رو بیاد آورده !؟ از حافظه !؟ یا ... !؟
آخه مانند مثلا بقول مرحوم علامه در :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" شون :
افتادن چشم به جهان خارج
فکر کردن یا اندیشیدنم داریم ! البته مثل همون :"افتادن مثلا چشم" که بفرمان یا حکم حسِّشه ، در این فکر کردن یا اندیشیدنم فرمانده دیگه یادآوری چیزی و ... اون چیز نیست ! که فکر یا اندیشه ی ما رو بکار بیندازه ! بلکه همونه که گفتم "عایب" دیگر رنسانسی غربی اروپایی فرانسوی :
... وَالَّذِینَ مَعَهُ ... .
ست ! حالا چه در همون غرب و ... ، و چه در شرق و حتی :"این ج.ا" هم ! ولو اینکه :"حبِّ حسین" م در دل داشته باشه ! و زائر پیاده رو آقا امام علی ثالث علیه السلام ، حتی آقا امام علی بن محمد علیه السلامم ! و :"بدون توقّف" در امامت ایشانم !
که گفتم ان شاءالله بهش که رسیدم میگم ! به دورانی که در آن هستیم ! حتی اگه در دوران رنسانسی غربی ... باشیم که گفته بشه :
:"ما" فکر می کنیم ، پس ... .
البته هستیم ، نه اینکه :
هستم :"من" !
و حتی در رنساس یا انقلابم ، منقلب کننده ی عضوی حسّش باشه ! چه رسه به مقلّب فکر یا اندیشه ! ی ما ، که گفته بشه :
ما انقلابی هستیم !
انقلابی فکری ، و همینطور علمیشم ! چراکه اونکه عالم یا دانشمنده همونه که آقا امام علی ثانی علیه السلام فرموده : بهترین کارش اینه که خودشو بشناسه !
همون که آقا امام علی علیه السلام فرموده :
خودشو بشناسه ، پروردگارشو شناخته !
بعبارت دیگه در خودش :"متوقّف" نمیشه ! مگه اینکه گفته بشه مقلّب خودشم خودشه ! و بقول مثلا نویسنده ی کتاب :" چرا مسیحی نیستم !؟" برا اینکه :"دور تسلسل" پیش میاد و باطله ! و یه جایی باید ! :"متوقّف" بشه و :"بدون توقّف" ی موضوعیت نداره :
إلّا !
جز برا :"صفر"!
در حالیکه :
لا اله :"الآ" الله !
بقول آقا امام هشتم علیه السلام ، در نیشابور : کلمه ی لا اله الا الله !
نه بقولی :"دو" کلمه ! و :"بشرح ایضا" بقول منطق عصر علم و دانش : دورقمی !
...
پ :
اونم مکتوب و اونم بچاپ رسیده در زمان خود استاد شهید ، نه مثلا دستنوشته یا یادداشتهایی که مانند مثلا :"اقتصاد اسلامی" ایشون که جای إن قُلتیم داشته باشه و ...
و تازه اونم با عنوانی چون :"آشنایی با علوم اسلامی" !